آســ★ـــآره

پناه‌به‌صداقت‌چشمات،وقتی‌لبات‌به‌دروغ‌گفتن‌تر‌میشه

Nonsense

آقا من دو قطبی نیستم من قطبام خیلی بیشتره 

ب دوتا محدودم نکنید بم برمیخوره

No matter

اگه تو به یادِ من باشی، عین خیالم نیست که همه فراموشم کنن

تف در این زندگانی

اره خب من زندم

بعد ی هفته

آپشن های اضافه شده؟

زندگی پاچمو گرفته

مریضی ع ی طرف

صدام درنمیاد❤️🎀

سگ اخلاق تر از قبل

طرف امروز تو تخم چشام زل زده میگه "جدن خوشالم داری اینجوری پیشرفت میکنی"

چارساعت داشتم به این فکر میکردم پیشروی تو بدترین کار هارو به بهترین شکل انجام دادن؟ آره بابا چی فکر کردی

They are the ones

Maybe its just going to be  this way.

You, growing up without me.

You deserve a person that loves you.

I think they are the ones.

Yeah I don’t like it. No no. but its destiny 

Just one thing. Please don’t talk with them about me

Me For you

خونه‌ات سرده؟

خورشیدی توی پاکتت میذارم و برات پست میکنم

ستاره کوچیکی تو کلمه ای بذار و به آسمونم روونه کن

خیلی تاریکم.

Where R You

دارم سعی میکنم بین دروغای احتمالیت و چیزایی که میگن ازت، اونی که از تو میشناختم رو پیدا کنم.

WTF

از کی تا حالا اینقدر کل باورام به چس بنده؟

با یه جمله میتونن از نزدیک ترین آدمای زندگیم متنفرم کنن.

آلزایمر.P2

امروز یه متنو دیدم. حس میکنم میشناختیش. سر در نیاوردم ازش. برعکس تو من خیلی کتاب نخوندم. 

وقتشو نداشتم. قبلشم سر گرم بازیای بچگونه و ورزش و کوفت و زهرمار بودم. همیشه میگفتم شعر، عشق، متن، هیچکدوم از اون کاغذای باریک نوشته مفت نمی ارزه.

من تو خلوتمم همینقدر عوضی ام.

همینقدر مزخرف.

نه حرفای قلمبه سلمبه بلدم. نه حال قصه سر هم کردن دارم.

وقتی تنهام تلخم. زهرمارم. همه آدما همینن. هرکیم میگه نیست داره دروغ میگه. 

آدما تو خلوتشون هزار تا کار خاکبرسری میکنن. بعد وقتی جلوت نشستن، هر لقمشونو اندازه یه مکعب کوچولو میبرن و میزارن دهنشون و دور لبشونم با دستمال پاک میکنن، انگار تا حالا با اون دهن فوش ندادن، گوه نخوردن! یه جوری نگاشون مظلوم میشه انگار تا حالا با اون چشما به هر چیزی که نباید زل نزدن. 

اگه بخوای به دنیا مثل من نگاه کنی کلش کثافته ولی من خر که نیستم اینارو بت بگم.

وقتی مقابل تو قرار میگیرم کل کثافت دنیا میره پی کارش و میشم مثل بقیه آدما. 

من وقتی تو نیستی آدم نیستم. یا شاید وقتی تو هستی آدمم.

نمیگم خوبه یا بد. نمیدونم خوبه یا بد.

فقط میدونم من دوتام! با تو یکی، بی تو یکی دیگه.

نمیدونم کدوم یکیمو دوس دارم. فقد اینکه دوتا شدم.

این دوتا شدن یجورایی میترسونتم. چیز خوبی نیست، هست؟ من ترجیح میدم یکی باشم.

چرا نمیشه؟

چرا نمیشه پیش تو همون آدم همیشگی باشم که همه میشناسن؟

چرا نمیتونم پیش تو سرمو بالا بگیرم و با حرفام برنجونمت؟

اصن چرا وقتی اسم تو میاد وسط صدامو گم میکنم و سرفم میگیره؟

چرا؟!

میگی نشونه؟! 

بیخیال🤣

اینا نشونه دیوونگیه.

پیش تو من خودِ خودِ خودمم. یا خودِ خودِ خودمو گم میکنم.

بدون محافظم. بدون سپرم. یه من کوچیک بی دفاع که اگه بهش اخم کنی بند دلش پاره میشه.

جلو تو همه اون نقابایی که واسه پنهون کردن خودم ساختم گم میشه.

منی که ازم ساختی رو نمیشناسم. ازش میترسم. هر لحظه جلو تو کم میاره. ممکنه هر لحظه با جفت زانو هاش بیاد زمین.

منی که ساختی خیلی دست و پا چلفتیه. احمقه.

بیا ببر این منو. بیا ببر این منو که بدون تو تو هپروته.

این منی که دیگه نمیشناسمش. 

سعی کردم به روزایی فکر کنم که نبودی. روزای قبل تو. بدون تو.

تو همه جا بودی!

کل خاطره هامو گرفته بودی و انگار از اول بودی. 

اولین باری که راه رفتم. اولین باری که کلمه گفتم. روز اول مدرسم. کل تاکسیایی که سوار شدم تا کل اتوبوسا تو تو همشون بودی! خیالت همیشه بوده.

هروقت سرمو بالا گرفتم، هروقت پشیمون سرمو پایین انداختم انگار همه جا بودی!!

چون قرار بود یه روزی باشی.

انگار داشتم از اول راهمو یجوری انتخاب میکردم که... انتخاب؟ انتخاب؟ من انتخاب نکردم که تو سر راهم باشی. من تو زندگیم هیچی انتخاب نکردم حتی انتخاب نکردم خودم باشم. 

منی که انتخاب کرده اینجوری باشه رو یادم نیست.

براچی یادم نیست.

اگه یادم نباشه که نمیتونه انتخاب خودم باشه.

بعد از خودم راضی نباشم و فکر کنم اگه بیشتر دقت میکردم اینو انتخاب نمیکردم. 

یا من انتخاب میکردم که وقتی افتاد بزنه زیر گریه. وقتی ناراحت شد فوش بده. 

یا من انتخاب میکردم که وقتی تو چشات نگاه میکنه زبونش بند نیاد. 

یا من انتخاب میکردم هر لحظه زندگیش از خودش راضی باشه و هی فکر نکنه عوضیه، هی نشنوه عوضیه، هی نبینه عوضیه، هی ندونه عوضیه، هی فکر نکنه تو فکر میکنی عوضیه. 

بیخیال.

بازم جا موندم...

آلزایمر.P1

امروز با یه لیوان قهوه نشسته بودم پشت پنجره اتاقم و داشتم فکر میکردم به اینکه چرا نمیشه؟

 چرا همه چی اینقدر سخت میشه وقتی پای تو میاد وسط؟

چرا نمیتونم فکر کنم تو ام یکی مثل همه.

تو ام یه سایه.

بیخیال.

قهوه سرد شد.

از کلاسمم جا موندم.

از همه چی جا میمونم وقتی فکر تو میاد وسط.

یهو به خودم میام و میبینم یکی دستشو جلو سرم تکون میده و میگه "کجایی؟ جلو پاتو نگا کن"

شرمنده سر تکون میدم.

تقصیر توعه.

این دیوونه که حواسش همیشه پرته و معلوم نیست کجاست. 

اینو تو ساختی.

اینو تو خواستی؟

خواستی منو؟ یا مثل یه خواب پریشون این منم فقط که میخوام تورو؟

من تو رو میخوام.

بد.

تو خواب. تو بیداری.

فقط کافیه بهت فکر کنم که از همه چی جا بمونم.

اتوبوس، حرفای پشت تلفن، ماشینا، یهو همه چی محو میشه و تنها چیزی که حس میشه صدا بوق ممتد قلب منه که انگار جاییه که تصمیم گرفته از تپیدن وایسه.

دلم بی قرارت نیست.

واست وایساده.

تو سکوت.

یه جوری که انگار همه چی کند شده.

تو منو چجوری میبینی؟

یه آدم دست و پا چلفتی شلخته که همیشه دیر میرسه؟

یه آدم سر به هوا که همیشه به درای بسته میخوره؟

من تو رو شبیه یه خیال دور میبینم.

با یه لبخند که تو صورتم کش میاد و میدونم قیافمو مسخره میکنه ولی دست خودم نیست لبخند زدم.

من آدم خوش اخلاقی نیستم. نبودم. 

اما خیال توام انگار مرگه. نمیتونم خودم باشم. اون خودمی که بقیه میشناسن.

اصن قاطی میکنم.

مسخره بازیات یادم میاد لبخند میزنم. به حرفات فکر میکنم لبخند میزنم.

میدونم. میدونم بهم نمیاد. میدونم قیافم شبیه احمقا میشه.

من اینجوری نبودم. هیچوقت.

تو برام یه جور. یه جور جدیدی.

انگار از بین یه عالمه کارت پستال رنگ و رو رفته و تکراری یه کارت پستال موزیکال میکشی بیرون و میبینی روش نوشته سوپرایز. من به سوپرایز عادت ندارم چون همیشه این من بودم که زندگیمو سوپرایز کردم.

من همیشه کاریو انجام دادم که همه برعکسشو ازم انتظار داشتن.

من خیلی آدمه... عجیب؟ این تو سرت بود؟

بیخیال من آدم عوضی ام.

اینو زیاد شنیدم. اینکه طرف سرشو برگردونه سمتم و بگه عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی 

اگه صدبار بگم کم کم لحنم عوض میشه. امتحان کردم. عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی . اگه هزار بار بگم اصن آخرش معلوم نمیشه فوشه، عشقه، درده، کوفته، چیه!

با کلمه "ببخشید" هم امتحانش کردم. وقتی زیاد میگیش همین شکلی میشه. وقتی دیر میرسی سر قرار و میگی ببخشید. حالا اگه صدبار دیر برسی و بگی ببخشید و فاصله های بین هر بار دیر رسیدن رو برداری میشه، ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید.

احمقانس.

هروقت هرجا دیر میرسم به همین فکر میکنم. واسه همین زبونم نمیچرخه بگم ببخشید.

چه مرگم شده.

دقیقا با من چیکار کردی.

....Continue

ابد‌من.

صدات میکنم "ابدِ من". 

یعنی، به من ختم میشی.

یعنی، بهم ختم میشیم.

هرچی که بشه، حتی اگه روزا هم با همدیگه قهر باشیم و از همدیگه دلخور بشیم، حتی اگه بدترین دعواها رو هم با هم داشته باشیم، حتی اگه از هم دلشکسته بشیم، حتی اگه از هم جدامون کنن بازم آخرش بهم ختم میشیم.

ابدِ من.

یعنی مهم نیست چی پیش بیاد و چی بشه. من همیشه هستم.

ذهنت کنارم بمونه.

مطمئن باش یه روز میام پیشت و اونقدر محکم بغلت میکنم که فاصله خودش خجالت بکشه و از بینمون بره.

میام و به اندازه همه دلتنگیام اون قهوه چشاتو نفس میکشم.

یه روز میام پیشت. یه روزی که خیلیم دیر نیست.

Middle

سه نصفه شبه

نمیخای از مغزم بری بیرون یه چایی بخوری یه استراحتی کنی یا چمیدونم؟

Uiris

که گفته این دفترها خالی می‌ماند؟
متوقف شود؟ آن هم از تو نوشتن؟
حتی اگر تمام قلم‌ها خاموش شوند، دل از تو نمی‌نویسد مگر؟
چون نگاهت را هیچ‌گاه تمام نمی‌کنم،دفترهایم همیشه زنده‌اند.