آســ★ـــآره

زیـبـا‌تـرازچـشـمات،هیـچ‌‌چـیزی‌رونـدیـدم... چـشـم‌هاتـومیـبوسـم‌و‌غـم‌‌توشـون‌رو‌بیشـتر.

ههح

تاثیر تو زیاده . نه تنها شب و روز تیکه کلاماتو استفاده میکنم، تفکر و رفتارات هم گرفتم 

مثلا مطمئنم تو دفتر معلم دینیمون پنج شیش تا منفی دارم . 

غرور؟

غرورتونو برای ادم های اشتباه زندگیتون داشته باشین نه اونایی که هرچقدرم بدی کنین بازم اون وجه خوب شما رو میبینن 

 

the snow

برف اون سالو یادته؟ 

خیلی ازش نمیگذره..نگاهت میکردم چقدر خوشحال بودی..ولی این یه چیز عادی بود.خوشحالی تو، خندیدنات، لبخندات، ذوق کردنات همه اینا عادی بودن 

ولی الان میدونم هرچقدرم جلوم وایسی و لبخند بزنی ، تو ثانیه اول غم پشت لبخندت و میتونم ببینم. نگاهم میکنی و فکر میکنی این اون ادم نیست.کسی نبود که اون روز زیربرف بهش لبخند میزدم.

seeing you

اینجا جای کوچیکیه ولی برای اینکه حتی تصادفی ببینمت،خیلی بزرگه 

a lie

خیلی وقته از خیلی از موضوع ها میگذره ولی وقتی دروغ بگی ، بپیچونی، اهمیت ندی یا.. هرچقدرم بعدش بخوای خودتو ثابت کنی کسی باورت نداره 

Let me be

"به شانه‌هایم تکیه کن،
که زمین
جای محکمی برای ایستادن نیست."

_فروغ فرخزاد_

How Much

کاش میشد نامرئی شد، کنارش نشست و ساعت‌ها بهش خیره شد، بدون اینکه بفهمه چقدر درگیرشی؛

Colers

هنوزم گوشه دیوار بهم زل زده.

میخندم. "چیه؟ دوست داری بنویسم برات؟"

سری تکون میده.

قلم و کاغذ رو برمیدارم.

"باشه. چون میدونم نامه دوس داری"

**سلام عزیزکرده.

فکر کنم این آخرین نامس.

زندگیم چند رنگه شده.

یا بزار بهتر بگم.

خاطراتم.

یه سریاشون خاکستری ان میدونی؟ مثل خاطراتی که خیلی وقته ازشون زمان میگذره و به ندرت بهشون فکر میکنم.

تغییر میکنه این رنگ.

دوسال پیش. 

سبزه.

مثل چشاش.

پررنگه.

اما نه نه.

داره جاشو میده به یه رنگ دیگه.

انگار جنگل چشماش خوب میدونه نمیتونم نگهش دارم.

معامله میکنم.

اون گرما رو به یه یخ.

قلبش یخ زدس. 

یه نقطه سیاه وسطشه. هم رنگ چشاش.

چشماش غمگینه. 

آبی.

آبی یخی.

داره سیاه میشه.

نه باور نمیکنم.

داره سیاه میشه.

نه احمق نه!

یخ دور قلبش ذوب شده. 

قلبش داره میزنه:)

اما نه برای من.

نقطه سیاه.

هنوز هست.

نگاهش میکنم. التماسو میخونه؟!

فکرم بهم پوزخند میزنه.

احمق. میخواد بره.**

----------------

دارم بهش گوشه اتاق نگاه میکنم ولی نیست.

نیست.

توهمش هست.

نگاهش میکنم. 

"پس سیاه، رنگ اون بود؟"

خیره شده.

اگه توهم واقعیت داشت، بازم سکوت میکرد.

بلند میشم و دورش میچرخم.

"پس میخوای متعهد باشی بهش نه؟"

شونه ای بالا میندازم.

دوباره سرمو برای نوشتن پایین میندازم "خب پس بذار منم بگم"

**منم رنگمو انتخاب کردم. 

آبی. 

ولی میدونی؟

به خوشگلی رنگ تو نیست.

تیرس.

یخ قلبت آب شد؟ خون گلوی منو گرفت.

نمیدونم چقدر میخواست ادامه داشته باشه ولی هنوزم میتونم طعم خون اون روزا رو حس کنم.

قرمز بود.

قرمزی که هر روز بالا میاوردمش.

میخوای بدونی بعدشو؟

راستش خوشم میاد ازش.

کسی که جسمتو بهش قرض دادی.

میدونم اندازه تو دوستم نداره.

اصلا تو داشتی؟!

رنگ الانم آبیه.

تیرس.

داری فراموش میشی.

من آبیو دوست دارم.

ولی خاطراتت تلخ و تیرش کرده شکلات...**

----------------------

قلنج دستمو میشکونم و قوسی به بدنم میدم.

"خب. دوستش داشتی؟"

سکوت میکنه.

"اره شکلات. 

از اولم همین بود. 

قلب تو برای من نمیزد. 

وایساده بود"

لبخند زد.

لبخند زد.

If someday

اگه روزی گم شدم و زندگی‌ رو رها کردم و رفتم، 

نمیخوام کسی جز تو دنبال من بگرده.

R@

Leave

مرا دوستم بدار

‏و وقتی میپرسم چرا دوستم داری

‏بگو نمیدانم

‏چون اگر بدانی چرا دوستم داری

‏روزی بخاطر همان

‏رهایم خواهی کرد.

Accept

همچی سخت بنظر میرسه نه؟

قبول اینکه هیچکدوم متعهد به دوستی نیست...

TOxic

من حتی توی ارتباط با خودمم تاکسیکم
یه روز عاشق خودمم یه روز از خودم متنفرم.

Moonnnn

ماه امشب واقعا قشنگه و جا داره بگم اگه ترسیدی زل بزن از پنجرت به ماه

Baz

باز منو کاشتی رفتی

تنها گذاشتی رفتی

دروغ نگم به جز من

یکی دیگه داشتی رفتیییی