آســ★ـــآره

زیـبـا‌تـرازچـشـمات،هیـچ‌‌چـیزی‌رونـدیـدم... چـشـم‌هاتـومیـبوسـم‌و‌غـم‌‌توشـون‌رو‌بیشـتر.

Dont try

هرکس به اندازه ای که دوستت دارد تورا میبیند

تلاش بیهوده نکن

Nazar Nabaghi

Grow Up

تاکسیک بودن خز شده، بزرگ شو و یاد بگیر چطور باید یه نفر رو دوست داشته باشی.

Only one

در 

شهر 

یکی 

تو 

را 

بفهمد 

کافی‌ست ... 

- اوریانا فالاچی

Her Her

مرسی باعث خندم شدی عزیزم
علاوه بر جنده بودن دلقک هم هستی

What about you

لحظه‌ای که احساس کنم فقط منم که باید دنبالت کنم؛ برام تموم شده‌ای. 

در هر کانتکستی؛ پارتنر، دوست، آشنا، هر چی.

Wtf

به چیزایی افتخار میکنید که باید دربارش برید تراپی مسخره ها:/

دره

دیگه دارم به اعلام وضعیت "دارم میمیرم" نزدیک میشم و میدونم اگه صدام در بیاد و بگم چقدر درد دارم واقعا میمیرم.

قبلا گفتم یه روح خستم. یه همچین چیزایی شاید!

ولی الان دیگه نمیدونم چیم.

حتی نمیدونم میشه بهم واژه انسان رو نسبت داد یا نه.

راستشو میگم.

ولی یه موقعی، شاید یه آدم خیلی خوبی بودم.

از اون دسته آدما که یه پارچه سیاه میبستم جلو چشام تا نبینم خیلی از سیاهیا رو...

الان همون پارچه سیاه دوخته شده به صورتم.

همه جا سیاهه. خیلی وقته نمیبینم ولی عادت کردم به اینطوری زندگی کردن.

شاید کلیشه ای به نظر بیاد ولی هنوزم فکر میکنم روح یه احمق پیر رو دارم. برعکس تو.

وقتی باهات اشنا شدم چهره خندونی داشتی. حالت خوب بود.

تو ذهنم تو همیشه اون آدمی بودی که هیچوقت نمیتونه غمگین بمونه و بالاخره درمیومد از اون حصار ولی باید اعتراف کنم اون بخش بیمارگونه روحم دوست داشت کشفت کنه. بدونه چی ناراحتت میکنه، چی ضعیفت میکنه چی باعث میشه اشک جای ستاره حلقه بزنه تو جنگل لعنتی چشات، تا از همونا استفاده کنم برای پیر کردن روح خودت.

دروغ چرا؟

نفهمیدم اون روح پیر خودمم.

چون نمیشناسمش.

به خودم اومدم دیدم خندت شده عامل خندم.

من بهت اعتماد کردم. 

بیشتر از تو، به خودم!

فکر میکردم مغز مریض من درمان میشه و تو میشی فرشته نجاتی که همه ازش حرف میزنن ولی اشتباه میکردم من قرار نبود خوب شم.

اشتباه اصلی این بود که تو ام بهم اعتماد کردی.

فرمون رو دادی دست منی که سیاهی دوخته بودم به چشام. منم ندونسته خودمو انداختم ته دره ای که میدونستم به آخر این جاده ختم میشه.

وقتی میوفتم تو دره نمیدونم چه کار کنم. بیشتر موقع ها اونقدر اونجا میمونم که میمیرم. بعدشم بلند میشم و صبحونه‌مو خورده نخورده میرم به کارای اون روزم میرسم.

ولی تو نه.

تو نباید مثل من باشی.

نمیر.

بخواب. خواب خوبه. به چشای من حرومه ولی شنیدم خوبه.

بخواب خوب میشی. بیدار که بشی آرومی. حس مزخرف سقوط از بالای دره شبشو نداری.

تو زیادی رفتی تو جونم.

صداهای تو سرمم با تو حرف میزنن ولی خیلی وقته از لبخندت نمیگن.

اشتباه نکن ربطی به کمرنگ شدنت تو ذهنم نداره.

ازش نمیگن چون خیلی وقته ندیدنش.

به جاش میگن مقرصش منم.

منِ مریض که فکر میکردم قراره اون چشمه ای بشم که از هر سیاهی پاکت کنه غافل از اینکه من خود سمم.

میشنوی؟ نبضت بد میزنه. کار منه.

دلم میخواد شده ته همین دره باهات بمونم. 

بغلت کنم.

فراموش کنم ادمی که بودمو ادمی که شدمو و هر خری که الان هستمو.

نکنه بمیری.

بخواب.

مرگ روح درد داره انتخابش نکن.

هیولا نساز از خودت.

بخواب. 

از من هم چشم ببند.

آدم تو نیستم

ممکنه کابوس ببینی

ولی عب نداره.

You are not going to be the person I loved

برنمیگردی.

نمیدونم چرا هروقت یادت میوفتم یه لبخند ریز رو صورتم میاد.

نمیدونم بخاطر چی.

شاید واسه اینه که...

مهم نیست.

تو برنمیگردی و من اینو میدونم.

میدونم که نمیتونم تا ابد پشت این پنجره بمونم و منتظر اومدنت باشم.

میدونم که دیر نکردی چون قرار نیست برگردی.

روزی که لرزش دستاتو وقتی دستاتو تو دستام گرفتم حس کردم، فهمیدم دیگه نمیتونم پیش خودم نگه دارمت.

وقتی شوق تو چشات موقع دیدنم موج نزد.

وقتی تا به حال اونقدر صورتتو رنگ پریده ندیده بودم.

وقتی نفس زدنت... نفس زدنت؟ نه تو حتی وقتی نزدیکت شدم هم نفس نمیکشیدی. ریتم نداشتن نفسات.

گذاشتم بری.

حالام فکرت وسط این اتاق ریخته. به دیوارا پاشیده و هر چقدر بیشتر تو این چار دیواری بمونم بیشتر تو وجودم رخنه میکنی.

رخنه کنی؟ خیلی وقته میگم شکلاتو تو ذهنم کشتم.

میبینی؟! حتی نمیتونم کلمه هارو درست پیش هم بذارم.

الان من اینجا و به اجبار رو این کاغذ سفید مچاله شده که پر از آه و نفرت و سیاهیه دارم مینویسم.

مینویسم که بگم حال من بعد تو حال خوبی نیست و نبودنت هر شب به روحم چنگ میزنه و درد از تموم جونم تا صب فریاد میکشه.

نیستی.

ولی همه روزام بوی تورو میده.

ناراحتی ای که پشت هر لبخندم برات میکشم. غمی که پشت هر نگام هست.

موندن تو شاید تنها خواسته من از این زندگی بود. اینکه باشی و بتونم وجودتو حس کنم ولی الان؟

جای خالیته که رو به روم نشسته و تا ابد با دهن کجی بهم نگاه میکنه.

تو همه لحظاتم نبودنتو حس میکنم. کی گفته؟ کی گفته از سرم پریدی؟ کی گفته دیگه کابوستو نمیبینم؟ کی گفته اون روزای تخمی همش جلو چشمم نیستن؟

نه نه. تازه شروعشه. تازه قراره این زمستونو بدون تو سپری کنم. بدون سرمای موردعلاقم.

چقد دور میشم از اون حالی که با تو داشتم و هر شب سقوط میکنم تو باتلاق نبودنت و صبح انگار که شکلاتی تو دنیام نبوده.

میدونم باید دست بکشم، باید بگذرم ولی...

:)

شما بیا اینو به قلب من حالی کن.

تپیدن قلبم برای تو دیگه اشتباس.

حالا موندم وسط یه مشت خاطره و حرفایی که صداش تو سرم اکو میشه.

خونه از تو پره:)

غمتم که تو هوای اتاقمه و قصد رفتن نداره.

به هارت و پورتام نگاه نکن. همینقدر ضعیفم. 

تو نوشته هام به اندازه ظاهرش، ضعیفم.

و نمیتونم بگم این ضعیف بودن رو دوست دارم چون به تو مربوط میشه، یا ازش حالم بهم میخوره چون بازم به تو مربوط میشه...

1403/08/13- 01:35            Chocolate

You are not by My side

هوا هوای خاطرات اوست

1400/8/12

سومین سال

و هر سال من چیز کمتری برای گفتن دارم. 

امیدوارم حداقل به قول خودت از اون دردات "هد آف" شده باشی:)

یه چیزی بگم؟ هنوزم نفهمیدم موهات لخت بود یا فر

چهرتم دیگه یادم نمیاد. عجب دوست مزخرفیم نه؟

فقد میخوام بهت بگم خیلی از گوهایی که گفتی نخور رو خوردم، خیلی از کارایی که میگفتی خودتو درگیرشون نکن کردم و نتونستم  اون کسایی که گفتی حواست بهشون باشه نگه دارم. کاملا باختم. نسبت به همچی. شاید اگه بودی دست به انجام خیلیاشون نمیزدم.

یادمه مامانت میگفت دستگاه رو ازت نکشن. میخواست بهت مهلت بده. برگردی.

ولی خب. میخوام خبر خوب هم بدم.

دیگه کابوس رفتنتو نمیبینم. کابوس چهره له شدتو.

راستی. امیدوارم ببخشیم ولی دیگه نمیتونم بیام. حرفای خواهرت از سال پیش تو گوشم اکو میشه و هرچقدر بیشتر به این پی میبرم که با اینکه مثلا نزدیک ترین دوستت بودم ولی هیچی ازت نمیدونستم، بیشتر اذیتم میکنه.

البته واقعا. مشکلاتت رو گفتن اونم به یه بچه احمق 12 ساله؟!

این راهش نبود. ولی چیزیه که تو انتخابش کردی.

الانم سردرد دارم و نمیتونم بنویسم برات. 

شاید با خودت بگی "مگه اصلا برام مینویسی؟" 

نه خب:) خیلی وقته نه.

n.i.k.i

When its over...

سلام 
این پیام درخواست بغل می باشد 

فرستنده این پیام تقاضای بغل دارد

 

پ‌.ن: خیخی داره بارون میاد

پ.ن ۲: ذوق کردم، بیشتر شد🌚

سحسهساسخثسل بارونننثحسثه

I Love U

وی فالللل ا پارتتتتت از ایت گتس دارککککککک

آی لاووووو یووووو. اند آی دونتتت وانتتتتت تووووووو

دوباره افتاده تو دهنم