آســ★ـــآره

پناه‌به‌صداقت‌چشمات،وقتی‌لبات‌به‌دروغ‌گفتن‌تر‌میشه

Messd up

‏چشمایی رو داشتی که تا ابد تورو نگاه میکرد،
‏لبایی رو داشتی که جز تو کسی رو نبوسیده بود،
‏بدنی که جز دستای تو کسی لمسش نکرده بود و قلبی که میخواست تو تا ابد توش باشی. 

گند زدی توش.

Did not i say

"مگه نگفتم وقتی داری کار میکنی به منم توجه کن؟؟"

این خود خود رکساناس

پ.ن: فرض کن جوجه نیست. اردکه

in silence

من تورو بین سکوت های دنیا پیدا کردم. 

تو همونجایی که هیچکس نمیبینه. 

آسون بدست نیاوردمت که راحت از دستت بدم.

_SaYNa

All of this

ترکیب جنگل، کلبه چوبی، بارون، پنجره، کرسی، شومینه،موسیقی کلاسیک، شراب، تو >>>>>

Her Hands

و‌ دست‌هایش؛
تنها دو دست ساده نه، انگار دست‌های خدا بود برای نجات.

U U U

برای دوست داشتنت هیچ توضیحی نمیخام. دوستت دارم چون بودن تو، دنیامو روشن میکنه. بعضی وقتا حتی نمیفهمم چرا دوستت دارم، چون دل آدما نمیتونه به یه دلیل ساده راضی باشه. 

به تموم حرف‌ها و سکوت‌هامون که هیچ توضیحی لازم ندارن؟ 

نه، دوست داشتن تو برای من چیزی فراتر از این دلیلاست. 

فقط دوستت دارم، چون تو همونی ای که باید باشی،

کسی که من دوستش دارم...

و همین برای من کافیه.

Hihihi

من خیلی خرم، 

حتی از کسایی که موهاشون فره ولی صاف می‌کنن هم خر ترم.

اصنم اشاره مستقیم ندارم.

Last Chance

چشمات خیره‌ست به هیچ،
انگار دنیا برات تموم شده.
نه امیدی مونده، نه رمقی، نه حتی یه جرقه کوچیک.
درد؟
درد حالا دیگه برات یه حس قدیمیه.
انگار بخشی از وجودته، جزئی از تو شده.
اما یه سوال دارم:
همینجوری می‌خوای وایسی؟
وایسی و ببینی که دنیا رد شه؟
که تموم شیاطین دور و برت برنده شن؟
نه... این حق تو نیست.
زندگی چیزی بدهکاره،
به تو که تا اینجا دوام آوردی.
به تو که از اون طوفان لعنتی زنده موندی.
بلند شو.
خودت رو جمع کن، حتی اگه قطعه‌قطعه‌ای.
هیچ‌کس قرار نیست بیاد نجاتت بده،
هیچ قهرمانی تو این قصه نیست جز خودت.
پس یه بار دیگه، فقط یه بار دیگه تلاش کن.
دستت رو بگیر به همون امیدی که فکر می‌کنی مُرده،
و ادامه بده.
چون یه روزی، وقتی به همین لحظه نگاه می‌کنی،
می‌فهمی اینجا همون‌جایی بود که تو پیروز شدی.
“آخرین فرصتت، به خودت.”

Hard

دارم مینویسم، چون شاید لازم باشه بدونم چقدر خسته‌ام. 

انگار همه‌چیز شده یه نبرد هر روزه که هیچ پایانی براش نیست. 

نمیدونم چرا همه‌چیز این‌قدر سنگین و تاریک شده و چرا امیدی تو دلم نمونده، ولی تنها چیزی که میدونم اینه که متاسفم…

متاسفم که شاید ناامیدتون کردم، شاید اون‌جوری که باید نبودم.

When

به آغوش کی می‌توان پناه برد وقتی از تمام جهان رنجیده‌ای؟

No one

هیچ کس نمی توانست مرا به کشتن دهد
هیچ کس به قشنگی تو مرا نکشت!

You are PRF

‏هرکسی سزاوار یک نفر است که بتواند به چشم‌هایش نگاه کند و بگوید: تو کافی هستی. تو با تمام زخم‌هایت، خوب و کافی هستی.