آســ★ـــآره

زیـبـا تـر از چـشـمات، هیـچ چـیزی رو نـدیـدم... چـشـم‌هاتـو میـبوسـم و غـم‌ توشـون رو بیشـتر.

R اسفند۱۴۰۲

شکلات:) میدونی خیلی دیر شده؟

الان که دارم عکسای اون موقعتو نگاه میکنم، یه جمله. فقد یه جمله.
"چقدر مال من بودی"

اون عکست. رینگ ستمون جا خوش کرده تو دستات. نقاشی ای که برات کشیدم، پشت قاب گوشیته. گردنبند ستمون روی اون لباس سفید رنگت افتاده. مدل موهات.

چال گونت. چال گونت. چال گونت...

میتونم همه جای این عکس ردی از خودم پیدا کنم. 

اگه شکلات یه توهم نبود، قطعا قرار بود هربار با گفتن "شکلات" این چهره بیاد جلو چشمم. 

ولی نیست. همش توهمه. هیچوقت عاشقم نبودی.

ادامه...

وقتی....
وقتی‌نگات‌میکنم‌میبینم‌ماهو‌تو‌چشمات:)
تاریخ ایجاد: 09:07:31 1402/12/06

سه تا....
فقط میتونید به کسی اعتماد کنید که اینا رو بتونه ببینه
غم رو پشت عصبانیتتون
حرف رو پشت سکوتتون
و در آخر
دیدن عمق ناراحتیاتون وقتی لبتون داره میخنده ولی چشماتون ن...

و تو. تو تنها کسی.
تاریخ ایجاد: 09:20:14 1402/12/06

درد...
من میتونم اشکایی که توی چشماته رو پاک کنم
ولی دردی که توی قلبت هست رو چی؟
میتونم؟ :)
تاریخ ایجاد: 09:34:47 1402/12/06

ویحی
شاید بقیه بگن ادم بی احساسی بودم
ولی نمیدونستن تو تنها کسی بودی که با بخشی از من صحبت کردی که هیچ انسانی پیداش نکرده بود
حق بده که بخام از انتهای احساساتم برات بمیرم::))
تاریخ ایجاد: 09:39:19 1402/12/06

تو...
تو مثل تابلوی شب پر ستاره ونگوگ قشنگی...
تاریخ ایجاد: 09:43:19 1402/12/06

ستاره...
اوژنی ستاره های شبو دیدی؟
از اونام برام قشنگ تری...

(pov: وقتی قفلی زدی رو این رمان)
تاریخ ایجاد: 09:46:56 1402/12/06

قابل مقایسه نیست...

تاریخ ایجاد: 12:12:00 1402/12/06

دیوونه..
تو تنها دیوونه ای هستی که باعث میشه عاقلانه رفتار کنم...
تاریخ ایجاد: 19:51:15 1402/12/07

من نباشم؟!..
آروم کنارم نشست. خیره نگاهم کرد.
گفت: " کامیلا، من نباشم چه کار میکنی؟"
گفتم: " موزیک گوش میدم. مینویسم. کتاب میخونم. به آسمون شب نگاه میکنم. نقاشی میکنم."
تک خنده ای کرد و گفت: " ببین! چقدر رقیب دارم"
گفتم: " اینا رقیب نیستن. چیزایین که اگه نباشی منو زنده نگه میدارن تا برگردی :)"
تاریخ ایجاد: 19:55:37 1402/12/07

وقتی ناراحتی...
میدونی وقتی ناراحت میبینمت حالم چطوره؟
مثل خونه ای میشه که یهو برقاش قطع میشن. عطر کیک دارچینی میپره. چایی یخ میکنه و دیگه هیچ جوره نمیچسبه. آسمون و بارونش دلگیر میشه. اونجایی که غمگین میشی، زندگیم ته میکشه و از شهر میره :)
تاریخ ایجاد: 20:29:47 1402/12/10

روزی...
روزی در تمام خیابان های شهر، برایت خواهم نواخت.
تاریخ ایجاد: 01:11:49 1402/12/11

قایم نکن...
اینقدر تظاهر به خوشحالی نکن
اینقدر لبخند نزن
اینقدر نگو خوبم
من از توی مردمک چشمای سیاهت، پشت اون چهره ساکت، پشت اون لبخند ساده ی روح پوسیده، یه دختر کوچولو میبینم که داره داد میزنه و درخواست کمک میکنه...
خودتو ازم قایم نکن :)
تاریخ ایجاد: 13:46:30 1402/12/11