∷A New Start∷
بـرگشت؛ آســارهی مـن:)
۴۰۳/۵/۱۷
بـرگشت؛ آســارهی مـن:)
۴۰۳/۵/۱۷
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام، تلخم، خراب و هیچم
اگر بدانی فقط، هیچوقت نمی روی حتی به خواب...
همه ی آنهایی که مَرا می شناسند می دانند چه آدم حَسودی هستم و همه ی آنهایی که تو را می شناسند؛ لَعنت به همه آنهایی که تو را میشناسند...
_نزار قبانی
لازم نيست مرا دوست داشته باشی؛
من تو را به اندازهی هر دومان دوست دارم...
راستش دوریت گاهی عجیب به دلم فشار میاره، ولی از اون طرف هم باعث شده بفهمم چقدر بودنِ تو تو زندگیم ارزش داره. هر چیزی که به تو ربط داشته باشه، از یه پیام ساده تا صدای خندت، میشه نقطه روشن روزم. فاصله شاید بینمون باشه، ولی فکر کنم همین که هنوز اینقدر برام مهمی یعنی دوستیمون واقعاً قویه.
نه میشد در آغوشت گرفت و نه آنسوی تو را دید.
تنها میشد در تو گم شد که شدم…
کی میگیره جاتو
رو تنم کبودی بوسه هاتو
_شاهین نجفی
"نه دیگه قرار نیست بدونی."
اخم میکنه.
"خب یعنی چی چرا نباید بدونم؟"
نیشخند میزنم.
"میتونم بگم کل ادمای دور و اطرافم میدونن به جز تو"
پا رو پا میندازه.
"منم یه چیزیو دارم که همه میدونن به جز تو"
-------------------------------------
حماقته؟
ولی نه.
فرق من و تو همینجاست.
تو راجب خیانتت حرف میزدی
منم راجب کتابی که میخواستم بنویسم و تو دستت بذارم...
به ازای هر دیقه ای که دور ور اینام و حرفاشون میره تو گوشم
نیاز دارم یک ساعت پیشت باشم...
یه عشق بهم بدهکاری
یه خیانت بهت بدهکارم
دوست داشتن را در چشمی بجوی که حتی وقتی بسته است، رویای تو را ببیند!
| فرانتس کافکا
شب بخیر.
(قفلی رو کافکا؟ من؟)
او نگفت دوستت دارم
اما نامهاش را اینگونه تمام کرد؛
بالِ تو را میبوسم پرنده.
| فرانتس کافکا
تاثیر تو زیاده . نه تنها شب و روز تیکه کلاماتو استفاده میکنم، تفکر و رفتارات هم گرفتم
مثلا مطمئنم تو دفتر معلم دینیمون پنج شیش تا منفی دارم .
غرورتونو برای ادم های اشتباه زندگیتون داشته باشین نه اونایی که هرچقدرم بدی کنین بازم اون وجه خوب شما رو میبینن
برف اون سالو یادته؟
خیلی ازش نمیگذره..نگاهت میکردم چقدر خوشحال بودی..ولی این یه چیز عادی بود.خوشحالی تو، خندیدنات، لبخندات، ذوق کردنات همه اینا عادی بودن
ولی الان میدونم هرچقدرم جلوم وایسی و لبخند بزنی ، تو ثانیه اول غم پشت لبخندت و میتونم ببینم. نگاهم میکنی و فکر میکنی این اون ادم نیست.کسی نبود که اون روز زیربرف بهش لبخند میزدم.
اینجا جای کوچیکیه ولی برای اینکه حتی تصادفی ببینمت،خیلی بزرگه
خیلی وقته از خیلی از موضوع ها میگذره ولی وقتی دروغ بگی ، بپیچونی، اهمیت ندی یا.. هرچقدرم بعدش بخوای خودتو ثابت کنی کسی باورت نداره
"به شانههایم تکیه کن،
که زمین
جای محکمی برای ایستادن نیست."
_فروغ فرخزاد_
کاش میشد نامرئی شد، کنارش نشست و ساعتها بهش خیره شد، بدون اینکه بفهمه چقدر درگیرشی؛
چرا چیزیو نمیفهمید بدشو میگید؟ :/