آســــــــــــــــــ★ـــــــــــــــــآره

«آنجا که من تمام میشوم و تو آغاز. همانجا که از من بگذری، به خودت میرسی»

تو را پنهان خواهم کرد.

باور کن

تو را پنهان خواهم کرد

در آنچه که نوشته‌ام

در نقاشی ها و آوازها و آنچه که میگويم

تو خواهی ماند

و کسی نه خواهد ديد

و نه خواهد فهميد زيستن ات را در چشمانم

خواهی ديد و خواهی شنيد

گرمای تابناک عشق را

خواهي خفت و برخواهی خاست

روزهاي پيش رو را خواهی ديد

که نخواهند بود

چون روزهای گذشته

آنطور که زيسته بودی

در افکارت غرق خواهی گشت

فهميدن هر عشقی

گذران يک عمر است

سپری خواهیاش کرد

تو را وصف ناپذير

زندگی خواهم کرد

در چشم‌هايم ، تو را پنهان خواهم کرد

روزی تنها زبان به سخن خواهی گشود

خواهی نگريست

من چشم‌هايم را فرو خواهم بست

و تو در خواهی يافت


((اُزدمير آصف))