آســ★ـــآره

زیـبـا تـر از چـشـمات، هیـچ چـیزی رو نـدیـدم... چـشـم‌هاتـو میـبوسـم و غـم‌ توشـون رو بیشـتر.

heh

به خودم اومدم دیدم مهم نبود چکار کنم.
مهم نبود از چه اسحله ای استفاده کنم. موقع نشونه گرفتن، سرش از روی قلب تو میچرخید رو سر خودم.
مهم نبود چقدر سعی میکنم ضعیف به نظر نیام.
مهم نبود از حسی که میگیرم متنفرم.
هیچ کدوم...
مهم این بود که هرکاریم میکردم
ساید برنده دست تو بود
همیشه بوده.
هربار...همون اسحله که برای دفاعم بوده همراه با اسحله تو میشینه رو تنم.

خودم! خودم بلندت میکنم، مینشونمت رو ساید برنده بعدم میرم تیرو خالی میکنم تو مغز خودم

جالبه

خیلی جالبه.