آســــــــــــــــــ★ـــــــــــــــــآره

«آنجا که من تمام میشوم و تو آغاز. همانجا که از من بگذری، به خودت میرسی»

Every One Knows

"نه دیگه قرار نیست بدونی."

اخم میکنه.
"خب یعنی چی چرا نباید بدونم؟"

نیشخند میزنم.

"میتونم بگم کل ادمای دور و اطرافم میدونن به جز تو"

پا رو پا میندازه.

"منم یه چیزیو دارم که همه میدونن به جز تو"

-------------------------------------

حماقته؟

ولی نه.

فرق من و تو همینجاست.

تو راجب خیانتت حرف میزدی

منم راجب کتابی که میخواستم بنویسم و تو دستت بذارم...