آلزایمر.P1
امروز با یه لیوان قهوه نشسته بودم پشت پنجره اتاقم و داشتم فکر میکردم به اینکه چرا نمیشه؟
چرا همه چی اینقدر سخت میشه وقتی پای تو میاد وسط؟
چرا نمیتونم فکر کنم تو ام یکی مثل همه.
تو ام یه سایه.
بیخیال.
قهوه سرد شد.
از کلاسمم جا موندم.
از همه چی جا میمونم وقتی فکر تو میاد وسط.
یهو به خودم میام و میبینم یکی دستشو جلو سرم تکون میده و میگه "کجایی؟ جلو پاتو نگا کن"
شرمنده سر تکون میدم.
تقصیر توعه.
این دیوونه که حواسش همیشه پرته و معلوم نیست کجاست.
اینو تو ساختی.
اینو تو خواستی؟
خواستی منو؟ یا مثل یه خواب پریشون این منم فقط که میخوام تورو؟
من تو رو میخوام.
بد.
تو خواب. تو بیداری.
فقط کافیه بهت فکر کنم که از همه چی جا بمونم.
اتوبوس، حرفای پشت تلفن، ماشینا، یهو همه چی محو میشه و تنها چیزی که حس میشه صدا بوق ممتد قلب منه که انگار جاییه که تصمیم گرفته از تپیدن وایسه.
دلم بی قرارت نیست.
واست وایساده.
تو سکوت.
یه جوری که انگار همه چی کند شده.
تو منو چجوری میبینی؟
یه آدم دست و پا چلفتی شلخته که همیشه دیر میرسه؟
یه آدم سر به هوا که همیشه به درای بسته میخوره؟
من تو رو شبیه یه خیال دور میبینم.
با یه لبخند که تو صورتم کش میاد و میدونم قیافمو مسخره میکنه ولی دست خودم نیست لبخند زدم.
من آدم خوش اخلاقی نیستم. نبودم.
اما خیال توام انگار مرگه. نمیتونم خودم باشم. اون خودمی که بقیه میشناسن.
اصن قاطی میکنم.
مسخره بازیات یادم میاد لبخند میزنم. به حرفات فکر میکنم لبخند میزنم.
میدونم. میدونم بهم نمیاد. میدونم قیافم شبیه احمقا میشه.
من اینجوری نبودم. هیچوقت.
تو برام یه جور. یه جور جدیدی.
انگار از بین یه عالمه کارت پستال رنگ و رو رفته و تکراری یه کارت پستال موزیکال میکشی بیرون و میبینی روش نوشته سوپرایز. من به سوپرایز عادت ندارم چون همیشه این من بودم که زندگیمو سوپرایز کردم.
من همیشه کاریو انجام دادم که همه برعکسشو ازم انتظار داشتن.
من خیلی آدمه... عجیب؟ این تو سرت بود؟
بیخیال من آدم عوضی ام.
اینو زیاد شنیدم. اینکه طرف سرشو برگردونه سمتم و بگه عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی
اگه صدبار بگم کم کم لحنم عوض میشه. امتحان کردم. عوضی عوضی عوضی عوضی عوضی . اگه هزار بار بگم اصن آخرش معلوم نمیشه فوشه، عشقه، درده، کوفته، چیه!
با کلمه "ببخشید" هم امتحانش کردم. وقتی زیاد میگیش همین شکلی میشه. وقتی دیر میرسی سر قرار و میگی ببخشید. حالا اگه صدبار دیر برسی و بگی ببخشید و فاصله های بین هر بار دیر رسیدن رو برداری میشه، ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید.
احمقانس.
هروقت هرجا دیر میرسم به همین فکر میکنم. واسه همین زبونم نمیچرخه بگم ببخشید.
چه مرگم شده.
دقیقا با من چیکار کردی.
....Continue