Mu
چقد داغونم امشب
طی یه سال اخیر اینقدر آشفته حال و دلتنگ نبودم...
چقد داغونم امشب
طی یه سال اخیر اینقدر آشفته حال و دلتنگ نبودم...
به پروانه هات بگو
خیلی خاکستریام...
میخواستم از تو فرار کنم.
گفتم اگر راهمو کج کنم، اگر بیصدا از تو ببرم، اگر چشمامو ببندم، شاید توی غبار گم بشی.
اما هیچکدوم نشد. دیدی؟ نبودنت منو نکشت.
من موندم. ولی موندنی که شبیه زندگی نیست.
نقابی روی صورتم افتاده، نقابی که آروم آروم راه نفسمو داره میبنده.
هرچی بیشتر پنهون میکنم، بیشتر آشکار میشم.
هرچی بیشتر سکوت میکنم، صدای درونم بلندتر میشه.
میدونی؟ تو خواستنیتر از هر آرزویی.
اما آرزو هم اگه به دست برسه، دیگه آرزو نیست.
انگار تو همون فاصلهای هستی که باید همیشه فاصله بمونه تا معنات حفظ بشه.
هیچ نمیگویم.
و تو این هیچ مرا
همه چیز بخوان.
خسته تر از همیشم.
کاش یه دستی به وب بکشم خاک خورده
الان شب پنجشنبس جو گرفتتم
اها اینم بگم
گفتینو اوکی شده پیامی داده بشه میبینم
اوناییم که دادن جواب دادم
از تنهایی نه
ولی از بی تو بودن میمیرم
امشب هرچی اهنگ گوش میدم نزدیکه از گوشام خون بیاد
فقط بدجوری وانتونزی ام الان...